بلاخره موفق شدم
هوررا هوررا بلاخره تونستم وای عزیزم نمی دونی چقدر خوشحالم انگار که سنگینی یک کوه از شونه هام خالی شد چی شده؟! عزیز دلم آخرش تونستم شما رو از می می بگیرم .دیگه این روزا هر جا که می رفتیم وتو شروع می کردی به می می خوردن همه اعتراض می کردند که دیگه بسشه دختر به این بزرگی هنوز می می می خوره ومن هم جوابی نداشتم. هفته قبل هم که رفتیم پیش دکتر آقای دکتر هم دعوام کرد که دیگه بهت می می ندم چون مانع از این میشه که تو خوب غذا بخوری ولی من در جوابش گفتم که بلد نیستم چه جوری این کار رو بکنم .دکتر در مقابل این جوابم خندید و گفت که نه خانوم شما خودتون نمخواهید چون احساس می کنید اینجوری راحتترید.راستشو بخوای عزیزم دکتر راست می گفت من اراده نکرده بو...
نویسنده :
رعنا
7:45